موضوعات فرویدی: ناخودآگاه ناخودآگاه آگاهانه - Ego Id Superego

 موضوعات فرویدی: ناخودآگاه ناخودآگاه آگاهانه - Ego Id Superego

Arthur Williams

با توپوس فرویدی وارد قلمروهای روانی می‌شویم که فروید در توپوس اول و دوم رسمیت بخشیده و عمیق‌تر کرده است، قلمروهایی که به عنوان topos تعریف می‌شوند یا مکان‌هایی که در آنها روابط بین جنبه‌های متضاد مانند آگاهی و ناخودآگاه، بین تکانه هایی که از اصل لذت و سرکوب آن پیروی می کنند. 8>

کوه یخ فروید

موضوعات فرویدی به مکان های روانی توسط فروید که در تفسیر رویاها در زمینه تجربه روانکاوانه خود نظریه پردازی شده است، اشاره دارد و می تواند مورد توجه قرار گیرد. مبانی مفهوم کثرت روانی.

موضوعات فرویدی نوعی تقسیم روانی را مطرح می کند، یعنی تفاوت هایی در بیان واقعیت درونی فرد، واقعیتی که در رویاها منعکس می شود و بدین ترتیب توسط آن معرفی می شود. فروید:

" فچنر بزرگ در "روان فیزیک" خود، پس از ملاحظاتی در مورد رویا، فرضیه خود را تأیید می کند که بر اساس آن صحنه رویا با صحنه رؤیا با نگهبان زندگی نماینده متفاوت است. به گفته او، هیچ فرضیه دیگری به ما اجازه نمی دهد که ویژگی های خاص رویا را درک کنیم. ایده ای که به این ترتیب به ما ارائه می شود، ایده یک محل روانی است. (تعبیر خواب ص 466)

اصطلاح موضوعی تعبیری است که در حوزه فلسفی استفاده می شود و بیانگر مجادله در مواردی است. Garzanti تا 1999

  • اگر مشاوره خصوصی من را می خواهید، به Rubrica dei Sogno دسترسی داشته باشید
  • به صورت رایگان در خبرنامه راهنمای 1400 دیگر مشترک شوید افرادی که قبلاً آن را انجام داده اند همین حالا مشترک شوید

قبل از اینکه ما را ترک کنید

خواننده عزیز، سعی کردم موضوع را ساده و قابل درک کنم و امیدوارم مورد توجه شما قرار گرفته باشد و شما را ترغیب کند که بیشتر کنکاش کنید اگر بتوانید تعهد من را با یک حسن نیت متقابلا پاسخ دهید متشکرم:

مقاله را به اشتراک بگذارید و لایک خود را قرار دهید

دیدگاه های مختلف یا در مورد پایان نامه ها برای اثبات; از اصطلاح لاتین " topos" مشتق شده است، یعنی یک مکان، یک فضا، چیزی محصور شده است، همانطور که حوزه های روانی که فروید با موضوعات اول و دوم نظریه پردازی کرده است، محدود شده است.

first topos

اولین موضوع فرویدی توسط فروید در تفسیر رویاها ارائه شده است، حتی اگر از مفاهیم قبلی ارائه شده در " مدل یک روانشناسی " در سال 1895 و در برخی از نامه ها توسط فلیس (1 ژانویه 1896 و 6 دسامبر 1896)

در اینجا فروید مفهوم " محل روانی " را ارائه می دهد:

"بگذارید ما بنابراین دستگاه روانی را به عنوان یک ابزار ترکیبی تصور کنید که اجزای سازنده آن را نمونه‌ها یا برای وضوح بیشتر سیستم‌ها نام می‌بریم.

بعداً تصور می‌کنیم که این سیستم‌ها یک جهت گیری فضایی ثابت با یکدیگر دارند، تقریباً مانند انواع مختلف. سیستم‌های عدسی‌های تلسکوپ، یعنی یکی پس از دیگری.» (تعبیر رویاها ص 466)

در مبحث اول، فروید تنوع فرآیندهای روانی را در جهتی مشخص می کند که از غیرقابل دسترس به دسترسی به آگاهی می رسد، فرآیندهایی که عبارتند از: هشیار ناخودآگاه ناخودآگاه.

موضوعات فرویدی ناخودآگاه

ناخودآگاه اولین موضوعات فرویدی سیستمی است که در آن انگیزه ها و غرایز عمل می کنند که توسط وجدان قابل درک نیست و دسترسی به سیستم خودآگاه به آن امتناع می ورزد.

پالس ها eغرایز فعال باقی می مانند و سعی می کنند به آگاهی دست یابند و جنبه های سرکوب یا نیروهای مخالف ناشی از سانسور مانع آنها می شوند. بنابراین محتویات ناخودآگاه فقط می توانند خود را در رویاها یا از طریق علائم جسمی و لپسوس بیان کنند.

فروید در این رابطه می نویسد:

" هسته ناخودآگاه ساخته شده است. بازنمایی هایی را که می خواهند سرمایه گذاری خود را تخلیه کنند، بنابراین از انگیزه های میل بیرون می آورند... در این سیستم نه انکار، نه شک و نه سطوح مختلف یقین وجود دارد.

همه اینها فقط با کار سانسور معرفی می شوند... . فرآیندهای ناخودآگاه فقط در شرایط رویاها و روان رنجوری به دانش ما دسترسی پیدا می کنند... فرآیندهای ناخودآگاه به خودی خود ناشناخته هستند» (فرارانشناسی، ص 70-71 )

مقایسه ویژگی ها امکان پذیر است. از ناخودآگاه مبحث اول تا شناسه موضوع دوم.

موضوعات فرویدی  پیش آگاهی

پیش آگاه به معنای وضعیتی ناخودآگاه است، اما وضعیتی که به راحتی می توان آن را با آگاهی به خاطر آورد.

همچنین ببینید: زنبورها در رویاها تعبیر خواب زنبور عسل چیست؟

پیش‌آگاه با سانسوری که سعی می‌کند از دسترسی به پیش‌آگاهانه از ناخودآگاه جلوگیری کند، از ناخودآگاه جدا می‌شود و با نوع دیگری از سانسور انتخابی از خودآگاه جدا می‌شود، که وظیفه آن تنها بیرون آوردن مطالبی است که برای افراد آزاردهنده نیست. وجدان خاطرات دوران کودکی متعلق به پیش آگاهی استکه می تواند پدیدار شود.

این تعریف فروید است:

" ما پیش آگاهی را به عنوان آخرین سیستمی که در اندام حرکتی قرار داده شده است تعریف می کنیم تا نشان دهد که هیجان در آنجا رخ می دهد. اگر شرایط خاصی مشاهده شود، مانند سطح خاصی از شدت، توزیع خاصی از عملکردی که ما به عنوان توجه تعریف می کنیم و غیره، می تواند بدون مانع بیشتر به هوشیاری برسد. این سیستم به طور همزمان کلیدهای حرکت ارادی را در دست دارد." (تفسیر رویاها ص 470)

پیش آگاهانه در واقع نه تنها به خاطرات، بلکه به عملکردهای خودکاری که به عنوان دانش یکپارچه می شوند و در دسترس باقی می مانند، اما ناخودآگاه مرتبط است. به عنوان مثال، حرکات لازم برای دوچرخه سواری، رانندگی با ماشین یا اسکی با پیش آگاهی مرتبط است. حرکاتی که بدون تفکر انجام می شوند، زیرا آموخته شده اند و در نوعی حافظه داخلی غوطه ور باقی می مانند که دقیقاً همان پیش آگاهی است. نشان می دهد، با آگاهی از واقعیت مرتبط است. این کارکردی است که هر انسانی تنها به خاطر این واقعیت که باهوش و خودآگاه است به آن دسترسی دارد. فروید آن را در رابطه با مصداق انتقادی قرار می دهد:

«مثال انتقادی در رابطه نزدیکتر با آگاهی نسبت به آن است.نمونه ای باشد که مورد انتقاد قرار می گیرد... به عنوان پرده ای بین آن و وجدان قرار می گیرد. ما همچنین پشتوانه‌ای پیدا کرده‌ایم که به ما امکان می‌دهد نمونه بحرانی را با اصلی شناسایی کنیم که زندگی بیداری ما را هدایت می‌کند و در مورد اعمال داوطلبانه آگاهانه ما تصمیم می‌گیرد. (تفسیر رویاها ص 470)

توپولوژی دوم

دومین توپولوژی فرویدی از تقسیم روانی به ایگو، سوپرایگو و اید تشکیل شده است و در سال 1923 پس از انتشار رساله رسمیت یافت. " Ego and the Es " و از مفهوم قبلی از سه سطح روانی خودآگاه، ناخودآگاه و پیش‌آگاه پیروی می‌کند که با آن تفاوت دارد زیرا مکان‌های روانی مبحث اول تعریف و سازگاری بیشتری به خود می‌گیرند. اگر آنها جنبه‌های خودمختار درون شخصیت باشند.

همچنین ببینید: خواب دیدن جواهرات معنی جواهرات در خواب

موضوعات فرویدی The Es

در Es ما عوامل ارثی، غرایز، تأثیرات، نیازها، انگیزه‌هایی را می‌یابیم که زمینه ساز اصل لذت و خروجی از طریق بازآفرینی مجدد فوری شی لیبیدینی (رویاها، خیالات روزانه، خوشگذرانی ها) می یابد. به cui:

"آنچه ما منیت خود را می نامیم در زندگی اساساً منفعلانه رفتار می کند و ما توسط نیروهای ناشناخته و غیرقابل کنترل تجربه می شویم... انسان توسط id تجربه می شود". (کتاب پیشین صفحه 14-15)

در نظام اولموضوع فرویدی، id با ناخودآگاه منطبق است اما در ایگو و id فروید اشاره می کند که بسیاری از مکانیسم های دفاعی ایگو ناخودآگاه هستند، در نتیجه "Es" با تعریف خود با آن متفاوت است. به عنوان:

«مخزن بزرگی از میل جنسی و به طور کلی انرژی محرکه….. Es یک هرج و مرج است… پر از انرژی است اما سازمانی ندارد، بیانگر یکپارچگی نیست. اراده» (Ego and the id صفحه 258).

واکنش های فوری و بازتاب های خودکار متعلق به id است. این قطبی از انرژی فیزیکی و روانی است که بخشی ارثی، بخشی اکتسابی و در تنش پویای دائمی (یا در تضاد) با ایگو و سوپرایگو.

"ما متوجه هستیم که حق نداریم قلمرو روانی را سیستم ناخودآگاه ناخودآگاه I بنامیم، زیرا ویژگی ناخودآگاه بودن منحصر به فرد نیست. به آن.

بسیار خوب، پس ما دیگر اصطلاح ناخودآگاه را به معنای سیستماتیک به کار نخواهیم برد، بلکه آنچه را که تا کنون به این ترتیب تعیین کرده ایم، نام بهتری خواهیم داد که بیشتر به سوء تفاهم ها منجر نشود. با تطبیق با کاربرد زبانی نیچه و به دنبال پیشنهاد گئورگ گرودک، از این پس آن را "Es" می نامیم.

این ضمیر غیرشخصی (ضمیر سوم شخص در زبان آلمانی) به ویژه برای بیان شخصیت اصلی مناسب به نظر می رسد. این ولایت روانی، بیگانه بودن آن با نفس است. بنابراین سوپرایگو I و Id سه قلمرو هستند،سرزمین‌ها، استان‌هایی که دستگاه روانی فرد را در آن تجزیه می‌کنیم." (مقدمه روانکاوی ص 184)

بنابراین، ES می‌تواند ظرفی از انگیزه‌های غریزی را در نظر بگیرد که توسط اصل لذت هدایت می‌شوند که ناخودآگاه در آن هستند. تا حد زیادی، اما نه به طور کامل. برای مثال به غرایز گرسنگی و تشنگی فکر کنید که آگاهانه هستند، در حالی که انگیزه های جنسی همیشه اینطور نیستند. خود عمدتاً با نقش سانسورکننده و انتقادی و در مشاهده دائمی جنبه‌هایی از نفس که با آن تفاوت دارد. عمدتاً ناخودآگاه، به عنوان یک طرف در تعارض روانی مربوط به ممنوعیت، برآورده نشدن یک آرزو و آگاهی همزمان از این آرزو یافت می شود.

این می تواند همزمان با سانسور رویا باشد و به این صورت تعریف می شود. همان فروید یک " ایده من ".

در واقع، سوپر ایگو در خود هم جنبه ای را دارد که صرفاً به سانسور و ممنوعیت نسبت داده می شود و هم جنبه ای از مدل یا ایده آل و این می تواند با نوعی وجدان اخلاقی منطبق باشد.

شکل گیری سوپرمن به عنوان آخرین مرحله عقده ادیپ زمانی اتفاق می افتد که هم زن و هم مرد، به طرق مختلف، ممنوعیت های والدین را وارد می کنند و احساس گناه فرافکنی های روی آنها، تصعید آنها در "هویت" باچهره های والدین.

این بعداً توسط تأثیرات اجتماعی و آموزشی محیط مبدا غنی می شود، بنابراین Super-ego بیشتر و بیشتر ساختار می یابد و:

"... ساخته نمی شود. بر اساس الگوی والدین، اما بر اساس الگوی سوپرایگوی آنها، مملو از همان محتوا است، محمل سنت می شود، همه قضاوت های ارزشی فنا ناپذیری که از نسلی به نسل دیگر بدین طریق منتقل می شود (مقدمه ای بر روانکاوی صفحه 179).

موضوعات فرویدی Ego

Ego ساختار روانی است که خود را در تابعی از رابطه (و وابستگی) با رانه های Id، با درخواست های سوپرایگو و رویارویی با واقعیت. به‌عنوان یک کارکرد میانجی، به‌عنوان یک « حافظ » بین جنبه‌های متناقض موجود در فرد، در یک تنش پویای همیشه حاضر بین آنچه که خود فروید تعریف می‌کند ظاهر می‌شود:

«...خطر در حال ظهور از جهان از لیبیدو، id و سختگیری سوپرایگو (Ego and the id p. 517).

ایگو پیوند بین فرآیندهای روانی مختلف است که در فرد اتفاق می افتد و زیربنای آن است. به اصل واقعیت که به اصل لذت، میل و مهار آن می پردازد، زمانی که یک شی لیبیدینی در دسترس نیست که روی آن سرمایه گذاری کنیم.

ما ایگو را به عنوان بخشی از سانسور رویا در یک عملکرد دفاعی مرتبط با میل به خواب و نیاز بهخواب مداوم مکانیسم دفاعی منتسب به ایگو در نتیجه آنچه فروید آن را " سیگنال اضطراب " می نامد، ایجاد می شود، واکنشی به تکانه های تهدید آمیز هویت و واقعیت:

ایگو دقیقاً مانند پزشک در یک درمان تحلیلی رفتار می کند که با در نظر گرفتن دنیای واقعی، خود را به عنوان یک شی لیبیدینی به id عرضه می کند و هدفش تبدیل لیبیدوی id به سمت خود است. این نه تنها یاور id است، بلکه خدمتکار فروتن id نیز است که از محبت سرور ارباب خود که تحت ستم دو ارباب قرار گرفته است، التماس می کند که دستورات متناقضی می دهند: از یک سو سوپر ایگو که سانسور می کند، از سوی دیگر شناسه مورد نظر ……………………………..

کتابشناسی:

  • S. فروید تعبیر خواب گالیور 1996
  • S. فروید پروژه یک روانشناسی در Opere Bollati Boringhieri To vol. II
  • St. فروید درآمدی بر روانکاوی در Opere Bollati Boringhieri To vol. XI
  • St. فروید فراروانشناسی در Opere Bollati Boringhieri To vol. VIII
  • St. فروید The I and the Id in Works Bollati Boringhieri To vol. IX
  • G. Groddek The Book of Ex Adelphi 1966
  • Laplanche and Pontalis دانشنامه روانکاوی Laterza 2005
  • U. روانشناسی گالیبرتی

Arthur Williams

جرمی کروز یک نویسنده باتجربه، تحلیلگر رویا و علاقه‌مند به رویاها است. جرمی با اشتیاق عمیق برای کاوش در دنیای اسرارآمیز رویاها، کار خود را وقف کشف معانی پیچیده و نمادهای پنهان در ذهن خواب ما کرده است. او که در شهر کوچکی به دنیا آمد و بزرگ شد، اوایل شیفتگی به ماهیت عجیب و مرموز رویاها پیدا کرد که در نهایت باعث شد تا مدرک لیسانس روانشناسی را با تخصص در تحلیل رویاها ادامه دهد.جرمی در طول سفر آکادمیک خود، با مطالعه آثار روانشناسان مشهوری مانند زیگموند فروید و کارل یونگ، به تئوری ها و تفسیرهای مختلف رویاها پرداخت. او با ترکیب دانش خود در روانشناسی با کنجکاوی ذاتی، به دنبال پر کردن شکاف بین علم و معنویت، درک رویاها به عنوان ابزارهای قدرتمند برای خودیابی و رشد شخصی بود.وبلاگ جرمی، تعبیر و معنی رویاها، که با نام مستعار آرتور ویلیامز مدیریت می شود، روشی است که او برای به اشتراک گذاشتن تخصص و بینش خود با مخاطبان گسترده تری دارد. او از طریق مقالاتی که به دقت ساخته شده است، تجزیه و تحلیل و توضیحات جامعی درباره نمادها و کهن الگوهای رویاهای مختلف در اختیار خوانندگان قرار می دهد، با هدف روشن کردن پیام های ناخودآگاه رویاهای ما.جرمی با درک اینکه رویاها می توانند دروازه ای برای درک ترس ها، خواسته ها و احساسات حل نشده ما باشند، تشویق می کند.خوانندگان او دنیای غنی رویا را در آغوش می گیرند و روان خود را از طریق تعبیر خواب کشف می کنند. او با ارائه نکات و تکنیک های عملی، افراد را راهنمایی می کند که چگونه یک دفتر خاطرات رویاها را نگه دارند، یادآوری رویاها را تقویت کنند، و پیام های پنهان پشت سفرهای شبانه خود را آشکار کنند.جرمی کروز، یا بهتر است بگوییم، آرتور ویلیامز، تلاش می کند تا تجزیه و تحلیل رویا را برای همه قابل دسترس کند و بر قدرت دگرگون کننده ای که در رویاهای ما نهفته است تأکید دارد. چه به دنبال راهنمایی، الهام، یا صرفاً نگاهی اجمالی به قلمرو معمایی ضمیر ناخودآگاه باشید، مقاله‌های تأمل برانگیز جرمی در وبلاگ او بدون شک درک عمیق‌تری از رویاها و خودتان برای شما به ارمغان می‌آورد.